فرا رسیدن نوروز باستانی ، یادآور شکوه ایران و یگانه یادگار جمشید جم پیام تبریک سال نو،متن ادبی تبریک سال نو گشت گرداگرد مهر تابناک ، ایران زمین / روز نو آمد و شد شادی برون زندر کمین پیام تبریک سال نو،متن ادبی تبریک سال نو بوی جان می آید اینک از نفس های بهار پیام تبریک سال نو،متن ادبی تبریک سال نو پیام نوروز این است پیام تبریک سال نو،متن ادبی تبریک سال نو اگر چه یادمان می رود که عشق تنها دلیل زندگی است پیام تبریک سال نو،متن ادبی تبریک سال نو نوروز ، یادگار ماندگار یاران دیروز این دیار پیام تبریک سال نو،متن ادبی تبریک سال نو عقل تکرار را نمی پذیرد ، اما احساس آری پیام تبریک سال نو،متن ادبی تبریک سال نو و انتهای این قصهی سرد و سفید پیام تبریک سال نو،متن ادبی تبریک سال نو هموطن نوروز تو پیروز باد / ای وطن هر روز تو نوروز باد پیام تبریک سال نو،متن ادبی تبریک سال نو خداوندا ، در این آخرین روزهای سال پیام تبریک سال نو،متن ادبی تبریک سال نو سال 1393 با جمعه آغاز می شود و با جمعه پایان می پذیرد پیام تبریک سال نو،متن ادبی تبریک سال نو باز نوروزی دیگر و باز فاطمیهای دیگر پیام تبریک سال نو،متن ادبی تبریک سال نو بر چهره گل نسیم نوروز خوش است پیام تبریک سال نو،متن ادبی تبریک سال نو این عید پر از عطر دل انگیز خداست / سرشار ترین آینه ی خاطره هاست پیام تبریک سال نو،متن ادبی تبریک سال نو اینک بهار تا دروازه هاى شهر رسیده و رستاخیز دوباره درگیتى دمیده پیام تبریک سال نو،متن ادبی تبریک سال نو دستان پرنوازش بهار ، طبیعت خفته را از خواب بیدار می سازد در سال جدید خورشیدی پیام تبریک سال نو،متن ادبی تبریک سال نو پروردگارا ، در این روزهای پایانی سال پیام تبریک سال نو،متن ادبی تبریک سال نو براستی رسیدن این عید سعید باستانی همراه با روئیدن جوانه ها و درختان متن تبریک سال نو،متن ادبی تبریک سال نو دلهامان را نزدیک ، دستهامان را به همدیگر بدهیم جملات تبریک سال نو،پیامهای تبریک سال نو فروردین است و روز فرودین / شادی و طرب را کند تلقین جملات تبریک سال نو،پیامهای تبریک سال نو تنها خداست که میداند جملات تبریک سال نو،پیامهای تبریک سال نو و بر آمد بهاری دیگر
بر همه ایرانیان پاک پندار ، راست گفتار و نیک کردار خجسته باد . . .
ای تو یزدان ، ای تو گرداننده ی مهر و سپر / برترینش کن برایم این زمان و این زمین . . .
عید نوروز بر شما مبارک
دستهای پر گل اند این شاخه ها ، بهر نثار
با پیام دلکش ” نوروزتان پیروز باد ”
با سرود تازه ” هر روزتان نوروز باد ”
شهر سرشار است از لبخند ، از گل ، از امید
تا جهان باقی است این آئین جهان افروز باد . . .
دوست داشته باشید و زندگی کنید ، زمان همیشه از آن شما نیست . . .
اما خدا را شکر که نوروز هر سال این فکر را به یادمان می آورد
پس نوروزتان مبارک که سالتان را سرشار از عشق کند . . .
و پاسداشت پاکی ها ، نیکی ها و پهلوانی ها بر همه ایرانیان نیکوسرشت خجسته باد . . .
طبیعت نیز دوستدار تکرار است
طبیعت را ساخته اند از تکرار
تکرار بهار مبارک . . .
همیشه سبز خواهد بود
تا رسیدن سال نو ، تنها یک سلام خورشید باقی ست . . .
هزاران تبریک
بعد از این هر روز بهتر روز ما / جاودانه تا ابد نوروز ما . . .
سال 1393 بر شما مبارک
دل مردمان این سرزمین را چنان در جویبار زلال رحمتت شستشو ده
که هر کجا تردیدی هست ایمان
هر کجا زخمی هست مرهم
هر کجا نومیدی هست امید
و هر کجا نفرتی هست عشق جای آنرا فرا گیرد ، آمین . . .
نوروز 1393 بر شما مبارک
کاش سال 93 سال ظهور آقا امام زمان (عج) باشد . . .
اَللّهمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
یا زهرا (س)
هر سال منم عبد عطایت مادر
خوشبخت شدم من از دعایت مادر
نوروز که قابلی ندارد بیبی
صد عید ، الهی به فدایت مادر . . .
و باز سالی جدید و بهاری دیگر در راه
و باز امامی منتظرتر از روزی دیگر
و امسال نوروزی فاطمی داریم
در نوروز فاطمی ایامتان خدایی و متعالی . . .
در صحن چمن روی دلفروز خوش است
از دی که گذشت هر چه گویی خوش نیست
خوشباش و ز دی مگو که امروز خوش است . . .
نوروز خوشت همیشه رنگین با عشق / آراسته با دلی که همراه خداست . . .
عید نوروز بر شما مبارک
و من در دعایی خاضعانه به درگاه مدبر هستی ، احسن الحال را برای شما آرزو میکنم . . .
نوروز پیشاپیش مبارک
و زمین و درخت رازهای رنگارنگ و عطرآگین خویش را نثار نگاه ما می کنند .
سبزی ، شادی ، کامیابی ، بهره وری ، اثربخشی فعالیتها و بهروزیتان را از درگاه ایزد منان آرزومندم . . .
به خواب عزیزانمان آرامش ، به بیداریشان آسایش ، به زندگیشان عافیت
به عشقشان ثبات ، به مهرشان وفا ، به عمرشان عزت
به رزقشان برکت ، و به وجودشان صحت عطا بفرما ، آمین
سال نو بر شما مبارک
و نو شدن جسم ها و جانهای عاشقان را تبریک و تهنیت گوییم .
و در سال جدید با یاری هم منظری زیبا و زندگی خاطره انگیز خلق کنیم . . .
نوروز 1393 بر شما مبارک
ای دو لب تو چو می مرا ده / کان باشد رسم روز فرودین . . .
“بهترین”
در زندگیت چگونه معنا میشود!
من در سال نو آن بهترین را برایت آرزو میکنم.
نوروزت مبارک
مست و زیبا و فریبا ، چون دوست
سبدی پیدا کن
پر کن از سوسن و سنبل که نکوست
همره باد بهاری بفرست
پیک نوروزی و شادی بر دوست . . .
سال نو بر شما مبارک
داستان حاشیههای مهران مدیری و سریال «قهوه تلخ» با پخش فیلم جدید یكساعته از او در اینترنت ابعاد تازهای گرفته است. و خارج و داخل یكسره دارند به این اتفاق واكنش نشان میدهند. چند روز پیش بود كه فیلمی حدودا یك ساعته به كارگردانی مهران مدیری در سایتهایی مثل «یوتیوب» و به دنبال آن دیگر سایتها منتشر شدو بلافاصله به یكی از پربیننده ترین برنامه ها بدل شد.
ميلاد حضرت پيامبر اکرم (ص) و امام جعفرصادق (ع)
- ميلاد مسعود پيامبر اکرم صلی الله عليه و آله – اول عام الفيل / ۱۷ ربيع الاول
آخرين پيامبر الهی در 17 ربيع الاوّل از پدری به نام "عبدالله بن عبدالمطلب" و مادری به نام " آمنه بنت وهب" ديده به جهان گشود و با انوار رخسار و جمال منوّرش، جهان تيره و تاريک، به ويژه عربستان را روشن گردانيد. پدرش عبدالله بن عبدالمطلب، پيش از تولد فرزندش محمد(ص)، در حالی که همسرش آمنه، به چنين فرزندی، حامله بود، به همراه ساير بازرگانان قريش، جهت سفر تجاری عازم شام گرديد و در بازگشت از شام، در يثرب(مدينه منوّره) بيمار شد و در همان جا درگذشت و توفيق ديدار نوزاد خويش را نيافت.
وفات عبدالله، دو ماه و به روايتی هفت ماه پيش از تولد فرزندش حضرت محمد(ص) بود. امّا آمنه، مادر گرامی رسول خدا(ص)، که به تقوا، عفت و پاکيزگی در ميان بانوان قريش معروف بود، پس از تولد نور ديده اش حضرت محمد(ص)، چندان در اين دنيای فانی زندگی نکرد. وی، دو سال و چهار ماه و به روايتی شش سال، پس از ميلاد رسول خدا(ص)، در بازگشت از يثرب، در مکانی به نام "ابوا" بدرود حيات گفت و در همان مکان مدفون شد.
رسول خدا (ص) پس از تولد، در کفالت جدش عبدالمطلب، بزرگ و سيد قريش مکه، قرار گرفت. عبدالمطلب جهت شير دادن نور ديده اش محمد(ص)، در آغاز وی را به "ثويبه"، آزاد شده ابولهب سپرد ولی پس از مدتی وی را به "حليمه دختر عبدالله بن حارث سعديه" واگذار کرد. حليمه، در ظاهر اگر چه دايه وی بود، ولی در حقيقت به مدت پنج سال از او مراقبت و مادری کرد. پيامبر اسلام(ص) از دوران کودکی دارای دو نام بود. يکی "محمّد" که جد بزرگوارش عبدالمطلب، برای وی برگزيد و ديگری "احمد" که مادر ارجمندش آمنه، آن را انتخاب کرده بود.
از امام صادق (ع) روايت شد که ابليس، پس از رانده شدن از رحمت الهی، ميتوانست به هفت آسمان رفت و آمد کند و خبرهای آسمانی را گوش دهد، تا اين که حضرت عيسی (ع) ديده به جهان گشود، از آن پس، ابليس از سه آسمان فوقانی ممنوع شد و تنها در چهار آسمان پايين تر، رفت و آمد مي کرد. ولی چون حضرت محمد(ص) به دنيا آمد، ابليس از تمام آسمانها رانده شد و رفت و آمدش ممنوع گرديد و غير از او، تمامی شياطين نيز با تيرهای شهاب از آسمان رانده شدند.
هم چنين روايت شده است که هنگام ولادت فرخنده حضرت محمد(ص)، ايوان کسری شکاف برداشت و چند کنگره آن فرو ريخت و آتش آتشکده بزرگ فارس خاموش شد؛ درياچه ساوه خشک گرديد؛ بتهای مکه سرنگون شدند؛ نوری از وجود آن حضرت به سوی آسمان بلند شد که شعاع آن فرسنگها را روشن کرد؛ انوشيروان، پادشاه ساسانی ايران و مؤبدان بزرگ دربار وی، خوابهای وحشتناکی ديدند.
پس از استقرار در زمين، گفت: اَللّهُ أکْبَرُ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ کَثيراً، سُبْحانَ اللّهِ بُکْرَهً وَ أصيلاً. گفتنی است که تاريخ نگاران و سيره نويسان شيعه و اهل سنت، با اين که در سال و ماه تولد آن حضرت، اتفاق نظر داشته و ميگويند که آن حضرت در اوّل عام الفيل، برابر با سال 570 ميلادی و در ماه ربيع الاوّل ديده به جهان گشود، ولی درباره روز تولد وی، اختلاف نظر دارند. شيعيان، معتقدند که رسول خدا(ص) در روز جمعه، مصادف با 17 ربيع الاوّل، به دنيا آمد و اهل سنت مي گويند که تولد وی، روز دوشنبه دوازدهم ربيع الاوّل بوده است. اما از اين که سال تولد پيامبر(ص) را "عام الفيل" مي نامند، بدين جهت است که دو ماه و هفده روز پيش از تولد پيامبر)ص، يعنی در نخستين روز محرم سال 570 ميلادی، فيل سواران "ابرهه" به مکه هجوم آورده و قصد نابودی کعبه و مسجدالحرام را نمودند ولی با معجزه شگفت الهی سرکوب شدند.
17 ربيع الاول - زادروز فرخنده امام جعفر صادق (ع) - سال 83 هجری قمری
امام جعفر صادق (ع) در روز جمعه، به هنگام طلوع فجر و به روايتی در روز دوشنبه، هفدهم ربيع الاوّل سال 83 قمری ديده به جهان گشود و عالم انسانی را با انوار طيّبه خويش تابناک نمود. پدرش امام محمد باقر (ع) وی را به نام عموی نياکانش جعفر طيّار (ع)، "جعفر" نام نهاد. حضرت جعفر بن محمد(ع) دارای يک کنيه معروف به نام "ابوعبدالله" و دو کنيه غير معروف به نامهای " ابواسماعيل" و " ابوموسی" بود. هم چنين، دارای القابی چند بود که معروفترين آنها عبارت است از: صادق، صابر، طاهر و فاضل.
شيعيان و محبّان اهل بيت (ع) وی را به " صادق آل محمد(ص) " مي شناسند. زيرا آن حضرت، هرگز سخنی جز راست و درست، چيزی نفرمود. پدر ارجمندش ،امام محمد باقر (ع) است که نَسَب وی با دو واسطه به امير مؤمنان حضرت علی (ع) و با سه واسطه به پيامبر اکرم (ص) منتهی مي گردد.
مادر گرامی امام جعفر صادق (ع)، فاطمه، معروف به " اُمّ فروه" از زنان نيکو سرشت، نيکوکار و نيکو رفتار عصر خويش بود. اين بانوی باتقوا و متدّين، از جهت فضيلت و منقبت، سرآمد زنان روزگار خود به شمار مي آمد و امام صادق (ع) در شأن و مقام وی فرمود: مادرم از زنانی بود که ايمان داشت، تقوا پيشه کرده و نيکوکاری مي نمود و خدا، نيکوکاران را دوست دارد.
امام جعفر صادق (ع) به مدت دوازده سال، حيات با برکت جدّ گرامي اش امام زين العابدين (ع) را درک کرد و از مکتب تربيتی و علمی وی بهره وافر يافت. هم چنين، آن حضرت به مدت 32 سال از وجود شريف پدرش امام محمد باقر (ع) برخوردار بود و در تمام رويدادهای مهم در کنار پدر ارجمندش قرار داشت. مدت امامت امام جعفر صادق(ع)، 33 سال و ده ماه (از ذی حجه سال 114 تا 25 شوال سال 148 قمری) بود و در ايّام زندگی با برکت خويش با خلافت غاصبانه چند تن از خلفای اموی و دو تن از خلفای عباسی به شرح ذيل معاصر بود:
1- عبدالملک بن مروان (65 – 86 ق )
2- وليد بن عبدالملک (86 - 96 ق )
3- سليمان بن عبدالملک (96 – 99)
4- عمر بن عبدالعزيز (99 - 101 ق )
5- يزيد بن عبدالملک (101 - 105 ق)
6- هشام بن عبدالملک (105 - 125 ق )
7- وليد بن يزيد (125 - 126 ق )
8- يزيد بن وليد (126 - 126 ق )
9- مروان بن محمد (126 - 132 ق ) 10
10- ابوالعباس سفاح (132 - 136 ق )
11- منصور دوانقی (136 - 158 ق )
گفتنی است که نُه نفر اوّل از طايفه بنی اميه و دو نفر آخر از خاندان بنی عباس بودند و آن حضرت از هر دو طايفه، سختيها و بيمهريهای فراوانی ديد؛ اما چون آن امام بزرگوار در انتهای دوران خلافت ستم کارانه امويان و در آغاز خلافت فريبکارانه عباسيان مي زيست، فرصت مناسبی به دست آورد تا در زمان انتقال خلافت از يک طايفه غاصب، به طايفه غاصب ديگر و سرگرم شدن آنان به يکديگر، مکتب اهل بيت (ع) را به مسلمانان بشناساند و زمينه ترويج و تبليغ اين مکتب را مهيّا سازد و از اين راه، بيشترين بهره را نصيب اسلام و مسلمانان نمايد.
آن حضرت با تشکيل حوزه علميه و تعليم شاگردانی مبرز، چون هشام، زراره و محمد بن مسلم، تحول شگرفی در جهان اسلام و مذهب شيعه پديد آورد و جهانيان را با اسلام ناب محمدی (ص) و مکتب حيات بخش اهل بيت (ع) آشنا ساخت. به همين جهت، وی را پايه گذار مذهب "اماميه" دانسته و شعيان امامی اثناعشری را " شيعه جعفری" مي گويند. سرانجام اين امام همام، در 65 سالگی به وسيله زهری که منصور دوانقی، به واسطه عوامل و مزدوران خود در مدينه، به آن حضرت خورانيد، مسموم شد و به خاطر شدت زهر، به شهادت رسيد. تاريخ شهادت وی، 25 شوال سال 148 قمری ميباشد. امام موسی کاظم (ع) به همراه ساير فرزندان امام جعفر صادق (ع)، بدن مطهر پدر را پس از غسل، کفن و نماز، در جوار قبر پدر و جدش و عموی پدرش در قبرستان بقيع به خاک سپردند.
منبع : iust.ac.ir
مردم کشورهای مختلف برای جشن گرفتن کریسمس آداب و رسوم مختلفی دارند. کریسمس در همه جای دنیا جشن گرفته می شود اما هر کشوری برای خود آداب و رسومی دارد که البته برخی از آنها خیلی هم عجیب و غریب است.
آفریقای جنوبی
مردم آفریقای جنوبی در روز کریسمس برای جشن گرفتن این روز کرم ابریشم سرخ شده می خورند.
نروژ
نروژی ها بر خلاف سایر کشورها که روز قبل عید خانه خود را تمیز می کنند و گرد و خاک را از خانه دور می کنند چنین نمی کنند. آنها هر چه خاک و غبار در خانه هست در جایی جمع می کنند و می گویند جادوگران و ارواح این خاک ها را با خود خواهند برد.
آلمان
آلمانی ها شب عید یک خیار شور را روی درخت کریسمس مخفی می کنند و صبح روز بعد هر کدام از بچه های خانه که زودتر آن را پیدا کند از پدر و مادر هدیه می گیرد. همچنین در آلمان بچه ها شب عید کفش خود را بیرون خانه می گذارند. روز بعد داخل کفش بچه های خوب شکلات و داخل کفش آنهایی که سربه هوا و بازیگوش باشند یک شاخه درخت پیدا می شود.
اکراین
در اکراین شب سال نو به جای اینکه درخت کاج تزئین کنند به طور مصنوعی تار عنکبوتی گوشه خانه درست می کنند و آن را تزئین می کنند.
جمهوری چک
در جمهوری چک دختران مجرد شب سال نو یک لنگه کفش را از خانه به بیرون پرتاب می کنند. اگر نوک پنجه کفش وقتی به زمین افتاد سمت در خانه بود نشان این است که در سال جدید ازدواج می کنند.
فنلاند
مردم فنلاند در شب سال نو به گورستان می روند و برای رفتگان خود شمع روشن می کنند. به این ترتیب شب سال نو در گورستان های فنلاند همه جا از نور شمع روشن می شود.
ایسلند
در ایسلند کوچکترهای خانه از شب کریسمس به مدت 12 روز بالای بالش خود در شب یک لنگه کفش می گذارند و هر روز صبح شکلات هایی که برای آنها داخل کفش گذاشته می شود را می خورند.
انگلیس
در انگلیس بچه ها شب عید جوراب خود را آویزان می کنند تا صبح داخل آن هدیه باشد . اما بچه های بازیگوش در صبح روز بعد چیزی جز یک تکه زغال داخل جوراب خود پیدا نمی کنند.
امریکا
در آمریکا در شب سال نو فردی لباس بابانوئل می پوشد در خیابان ها در میان مردم رفت و آمد می کند و به مردم شکلات می دهد.
منبع:esfahanemrooz.ir
كردها، بذر افشانده شده تاریخند كه در دل هر دشت و مزرعه ای، در ستیغ هر كوهی، در زلالی هر جویباری، هم نفس صادق خاك خود و خاطره بوده است. كردهای خراسان نیز دیرینه دلدادگان و پرچمدار شكوه فرهنگی هستند كه به رغم دور بودن از كردستان، مام میهن، توانستهاند فرهنگ نیاكان خود را به زیبایی بر دوش بكشند و در این جزیره دور از دیاری هم چنان به كرد بودن خود ببالند و افتخار کنند.
هر از چندی، صدای سورنا و دهل در كوه و دشت میپیچد، ضرب اهنگ قلبی با قلب دیگر هم نوا میشود. شور، شادمانی و عشق درهم تنیده است. بوی اسپند ، سرخی سیب و انار، لبخند بر لبها، نجابت اسب عروس، هلهله و شادی مرد و زن، پیر و جوان، دستهای به شوق بالا رفته تا در گرفتن انار از هم سبقت بگیرند، همه و همه یعنی باز عروسی كردها ست.
«عامل ماندگاری فرهنگ كردهای شمال خراسان وجود عروسیهای سنتی و موسیقی كردی است » علاوه بر حفظ زبان، برخی اصالت های فرهنگی نیز حفظ شده اند. و این اصالت كرد كه ریشه در دیرینگی و اشتراك باورها دارد در عروسی ها بیشتر نمایان است و اینجاست كه كردها عروسی را عزیز میدارند و حرمت مینهند و گاه عروسی های كردی سه شبانه روز به طول انجامیده است كه امروزه به 24 ساعت كاهش یافته است. در اینجا به اختصار به آداب و رسوم در مراسم شیرینی خوری و عروسی در بین كردهای خراسان اشاره میشود.
مراسم خواستگاری و شیرینی خوری
زندگی ایلی و قبیله ای، همراز كوه و رود بودن به كرد صمیمیتی شیرین بخشیده است و این عشق ایلیاتی را بی پیرایه كرده است. زندگی در دامان طبیعت باعث شده است كه دو جوان كرد همدیگر را عاشقانه دوست داشته باشند. ازدواج معمولا درون قبیله ای بوده است و جوان كرد بروز عشق را با زبان بی زبان گاه در باغ و مزرعه گاه در كنار زلالی چشمه ای گاه در پیچ و خم راه كوهستان، گاه در هنگام فرود آمدن ایل و برافراشته شدن چادر و یا در هنگام كوچیدن ایل، در قالب نگاه و لبخند به یارش رسانده است ولی حجب و حیای ایلیاتی اجازه خیره سری به او نداده است. آنگاه كه جوان زندگی را آغاز میكردعشق به یار را چون گرانمایه شعله ای در جان زنده و پر فروغ نگه میداشت. و به خاطر این یار دوستی است كه در بین كردهای خراسانی به كمتر ترانه، ضرب المثل و... برمیخوریم كه مفهوم طلاق را داشته باشد.
الف - خواستگاری
دختر و پسر قبلا یكدیگر را دیده اند، بی آنكه چیزی بگویند خاطرخواه هم شده اند یك عشق پاك و بیریا دردل هر دو اخگری برافروخته است. شاید شعله برق یك نگاه و ترنم یك لبخند نوعی آری بوده است. پس خود جوان، یا از طریق دوستان و یا اعضای خانواده پیامش را میرسانده است. خانواده پس از گفتگو و مشورت زنها را به سمت خانه دختر مورد نظر روانه میكردند. زنها نزدیكان خواستگار بودند. اگر منش و خلق و خو و جمال و كمال دختر را پسندیدند با ایما و اشاره و كنایه خواسته شان را بیان میكنند.
خانواده دختر نیز پس از پرس و جو و مشورت، در صورت مساعد بودن نظر خانواده، موضوع را به اطلاع خواستگاران میرسانند. تاكنون زنها نقش آفرین بوده اند، زنها به راحتی میتوانستند با فرزندانشان همكلام شوند. حالا مردها به عنوان تصمیم گیرنده نهایی وارد عرصه میشوند.
در خواستگاری رسمیخانواده دختر ترتیب شامیرا میدهد برخی از نزدیكان دختر نیز دعوت میشوند. پدربزرگ، عمو، دایی و... در اولویت هستند پس از آن از طرف پسر نیز اقوام نزدیكش فرا خوانده میشوند و گفتگو بین طرفین آغاز میشود.
ابتدا بزرگان موضوع خواستگاری را مطرح میكنند و یكی از بزرگان طرف دختر هم جواب مثبت میدهد بعد به جزئیات پرداخته میشود. خرید جهیزیه و لوازم مورد نیاز از مواری است كه درباره آن بحث میشود. پس از تعیین وضعیت مهریه و تنظیم صورت جهیزیه دو طرف راهی شهر میشوند و در صورت عدم وجود ملا در روستا یا در بین ایل در شهر خطبه عقد خوانده میشود.
از سوی داماد معمولا برای نزدیكان عروس كه شامل برادر، دایی، خواهران میشود هدیه ای خریداری میشود این هدیه یك جفت كفش یا یك روسری و یا پارچه و پیراهن و... است.
ب - شیرینی خوری
با قطعی شدن موافقت دو طرف زمینه مراسم شیرینی خوری فراهم میشود باید این خبرخوش به گوش همه برسد هر چند به قول سهراب سپهری «غنچهای میشكوفد اهل ده باخبرند». رساندن خبر به افراد سایر روستاها كه معمولا نسبتی هم دارند، با پیكی صورت میگیرد و در روستا یا میان ایل نیز در درون یك ظرف كه میتواند سینی یا كاسه پرشیرینی باشد پارچه ای قرمز رنگ بر رویش انداخته میشود.
با به صدا درآمدن در هر خانه ای، اعضا خانه برای شركت در مراسم شیرینی خوری دعوت میشوند. در مراسم شیرینی خوری معمولا میزبان اصلی خانواده دختر است ولی اقوام و نزدیكان نیز راهی خانه داماد میشوند. در آنجا نیز سرنا و دهل و شادمانی و شوق و رقص برپاست. پس از آنكه مهمانان طرف عروسی سر رسیدند و رقص زیبای كردها آغاز شد، خانواده داماد با اقوام راهی خانه عروس میشوند.
رقص در مسیر راه تا رسیدن به خانه عروس در پیشاپیش مردم با نوازندگی هنرمندان همراه میشود. خوانندگان محلی، كفزدن های ممتد، زنان لباس اصیل كردی بر تن كرده شكوه و زیبایی خاصی به عروسی میبخشند. زنان نیز خوانچه (مجمع) بزرگی را بر سر دارند. در درون خوانچه كله قند، برنج، فطیر نهاده میشود و خوانچه با پارچه ای قرمز و گاه سبز و نارنجی و زرد آراسته میشود. زنان در صفوفی زیبا و منظم به طرف خانه عروس حركت میكنند.
اقوام دختر هم به احترام مهمانان داماد به استقبالشان میآیند. گاه گوسفندی نیز در پیش پای مهمانان قربانی میشود و آنگاه همه به سمت خانه عروس حركت میكنند. بوی اسپند و زنی منقل برافروخته در دست گرفته كه آن را در درون یك سینی نهاده است جلوه خاصی به عروسی میبخشد.
مهمانان با تبریك گفتن به پدر و مادر و خانواده عروس وارد منزل عروس میشوند. نوازندگان هم به احترام مهمانان داماد به استقبال شان میآیند و بلند كردن آوای دهل یعنی مهمانی وارد شد و انعامیاز تازه وارد میگیرد. حالا همه در خانه عروس گرد آمده اند با چای و شیرینی پذیرایی میشوند. پس از آن شادمانی و رقص شروع میشود. زنان با لباسهای كردی گاه با مردان در یك دایره و گاه در دو دایره جداگانه میرقصند رقصی كه تنها حركت دست و پاهاست. بدون داشتن حركات دور از عفت.
پ - شیربها (قهلهند)
«قهلهند» یا شیربها، قبلا رایج بود و الان به ندرت وجود دارد. هر چند گروهی آن را مذموم میدانند ولی این رسم در فرهنگ از یك دیرینگی برخوردار است. (كریستین سن) این رسم را بسیار كهن دانسته و مینویسد:« (در زمان ساسانیان) جوانی كه میخواست ازدواج كند بایستی به والدین عروس مبلغی پول یا نقره یا چیز دیگری پیشكش نماید.»، ( در عین حال بحث دفاع از این رسم مطرح نیست بحث رایج بودن آن است) پولی كه به عنوان شیربها گرفته میشد صرف خرید جهیزیه عروس و لباس دامادی میشد.
بالاخره در شب شیرینی خوری ریش سفیدان و بزرگان، خوانچه ای كه پار چه ای قرمز رویش كشیده شده بود با كنار زدن پارچه، دستمال ابریشمیرا میگشودند و پولی را كه به عنوان شیربها به طرف دختر داده میشد را میشمردند و بعد به پدر عروس تحویل میدادند. پدر عروس نیز مبلغی را برمیگرداند تا گذشتی در حق دامادش كرده باشد.
در سال 1358 خورشیدی بین كوچ نشینان خراسان مجموعه پولی كه برای ازدواج یك دختر از پسر مطالبه میشد مبلغ 450000 ریال بود كه علاوه بر آن، پسر باید چند راس دام هدیه میداد و هزینه های مربوط به ازدواج را نیز متقبل میشد.»
در ترانه های كردهای خراسان نیز به موضوع شیربها (قهلهند) پرداخته شده است.
سهری مهیان دهكشینم
خهوئ له خوه دهگهرینم
قهلهندئ ته وهههڤ گینم
افسار شتران را میكشم / خواب را از چشمانم دور میکنم / تا شیربهایت را فراهم كنم.
پس از شمارش شیربها، دو نفر از بزرگان طرف عروس و داماد در بالای مجلس مینشستند و پس از فرستادن صلوات بر محمد و آلش تا یكی از آنان كه دارای كبر سن و تجربه بیشتر بود، دو كله قند را در دست میگرفت و طوری دو كله قند را بر هم میزد كه سر دو كله قند میشكست و در فاصله مناسب و یكسانی جدا میشدند.
با شكسته شدن كل قند هلهله و شادمانی و كف زدن ادامه مییافت. نخستین كار پس از آن تكه نمودن قندها بود كه تكه های بزرگ بین مهمانان تقسیم میشد و تكه اول به داماد داده میشد. نوك قندها را نیز به خانواده عروس و داماد میدادند تا آن را به یادگار نگهدارند و شیرینی و حلاوت آن شب پرخاطره همواره در مقابل دیدگانشان باشد.
ت - حنا بندان
یكی از جلوه های زیبای شیرینی خوری حنابندان است. در این زمان معمولا حنا در خانه داماد آماده میشود و به همراه هدایایی به خانه عروس آورده میشود. اقوام و جمعی از دوستان عروس و داماد گردشان حلقه میزنند. » در شب حنابندان جنب و جوش زیادی در خانه عروس به چشم میخورد. زنان و دختران شركت كننده در مراسم با دایره زدن و آواز خوانی جلوه ویژه ای به این شب میدهند. در این شب حنای فراوانی آماده میشود كه بخشی از آن را بر دست و پای عروس میكشند و بقیه را بین مهمانان تقسیم میكنند.»
بالاخره با اجازه بزرگ ترها، كار حنابندان دست عروس و داماد شروع میشود. معمولا خواهر گفته «(دسته خا) دستان عروس و برادر گفته (براكه) دستهای داماد را حنا میبندد.» در برخی مناطق پس از شروع حنابندان عروس دست راست خود را در حالی كه شال قرمز رنگی بر روی سرش انداخته شده بالای سر قرار میدهد و حاضران خصوصا زنان خانواده داماد هر یك هدیه ای در كف دست او قرار میدهند. قبلا بیشتر سكه های طلا و نقره بوده است.
در برخی مناطق نیز «عروس دو دستش را روی سرش میگذاشت و بعد مقداری حنا كه قبلا آن را خمیر كرده بودند در كف دستانش قرار میدادند و براكه» وظیفه داشت حنا را از دست عروس بكشد و به جای آن پول قرار دهد. این كار سه بار تكرار میشد. اگر براكه در كف دستان عروس پول نمیگذاشت عروس دستش را مشت میكرد و اجازه نمیداد كه براكهی داماد حنا را بر دارد.»
در طول مدت حنابندان، گروهی از زنان مشغول آوازخوانی میشوند و در این ترانه خوانیها، گاه برتری جویی از سوی طرفین عروس و داماد به كنایه بیان میشود. از آن پس عروس و داماد رسما نامزد یكدیگرند.
ث - دوران نامزدی
حالا عروس و داماد بیدغدغه ایل و آبادی با هم صحبت میكنند. پس از آن طرف داماد خانواده عروس را دعوت میكنند. عروس به رسم احترام صورت خود را میپوشاند. چادری كه معمولا سفید رنگ است و داماد برایش خریده است را تا آنجا پایین میآورد كه صورتش دیده نشود. عروس حتی گاهی تا چند ماه با پدر و برادران داماد و حتی با مادر او حرف نمیزند و به ندرت با نزدیكان او سخن میگوید.
در قدیم هرگاه عروس، خانواده داماد را میدید سعی میكرد با آنان روبرو نشود و در صورتی كه سوالی از او پرسیده میشد سعی میكرد با ایما و اشاره به سوال پاسخ دهد. این رسم نوعی احترام تلقی میشد. حسن كار این بود كه تا مدتی ستیزه جویی لفظی، سخن چینی و ... به حداقل میرسید و عروس همچنان مورد احترام باقی میماند.
اگر خانواده میخواستند كه عروس با آنان هم سخن شود و از آنان روی نپوشاند باید هدیهای به عروس میدادند. این رسم امروز در برخی روستاها رایج است و عروس حتی پس از مراسم عروسی و خانه شوهر رفتن به پدر داماد كلامینمیگوید و از او روی میپوشاند.
داماد نیز هرگاه بخواهد به نامزدی برود و باید خواهر داماد یا یكی از نزدیكان قبلا موضوع را به خانواده عروس خبر میداد و داماد سعی میكرد پس از گذشت پاسی از شب و به طوری كه با پدر و برادران عروس روبرو نشود در خانهای كه قبلا برایشان فراهم شده است به نامزدی برود و در تاریكی شب قبل از سپیده صبح نیز باید خانه عروس را ترك كند. البته گاهی داماد كم تجربه یا خیلی جوان اگر در خواب میماند برایش عیب و ایراد بود.
در ترانه های كرمانجی به زیبایی آمده است:
ئا لا لاوكی تهره مهره
ئورغان ژه سهر بسكان تهره
رابو پیشین بوو هولئ ههره
ای جوان بی قید و بند / لحاف را روی سرت كنار رفته است / بلند شو ( و برو) ظهر شده است.
عروس و داماد در طول دوران نامزدی حق نداشتند با هم جایی بروند و كمتر اتفاق میافتاد با هم به مهمانی، سفر و.. بروند. هر قدر كه عروسی طول میكشید داماد موظف بود در شب چله و عید برای عروس شب چله گی و عیدی برد كه معمولا پوشاك یا هدیه دیگری بود.
مراسم عروسی
با سپری شدن دوران نامزدی، برداشت محصول، بازگشت ایل از قشلاق و گاهی ییلاق، معمولا بهترین زمان برای عروسیهای كردی است. قبل از آغاز رسمیعروسی داماد جهیزیه را خریده است. خانواده دختر نیز با دوختن تشك و لحاف و جاجیم و قالی و... جهیزیه دخترشان را آماده كرده اند. تا آغاز عروسی چیزی نمانده است. در مراسمیمختصر و كوچك نزدیكان داماد جمع میشدند با ترتیب دادن شامی، تقسیم كار میشود و گروهی از جوانان فردای آن روز برای تهیه هیزم عروسی دست به كار میشوند.
گروهی كار خبررسانی را انجام میدهند و گروهی به دنبال هماهنگی عاشق ها، امكانات پخت وپز عروسی میروند. عروسی معمولا یك شبانه روز است از عصر شروع میشود و تا عصر روز بعد ادامه دارد این لیست حسنه باعث میشود شادمانی همچنان باشد. غمها رنگ ببازند. طولانی شدن عروسی به همراه نوازندگی هنرمندان چیره دست آبشار بلندی بود كه غبار حزن و اندوه را از لوح جانها میزدود، و سرزندگی كردهای دلدادهء ایل و كوه و قبیله شاید ریشه در این شادمانی های مداوم دارد.
حالا برنامه های عروسی به اختصار اشاره میشود.
الف - نوازندگی عاشقها
آوای سرنا و دهل نسیم دل انگیزی است كه در پهندشت دل كردها وزیدن میگیرد. آوای سرنا و دهل با تپش قلبها همراه میشود. شادی، لبخند، شادمانی، یعنی یك عروسی دیگر در پیش است. با شنیدن صدای موسیقی زن و مرد، پیر و جوان جمع میشوند. مهمانان از راه های دور و نزدیك میرسند. میزبانان به استقبال میروند. نوازندگان هم مانند مراسم شیرینی خوری با دهل و سرنانوازی به پیشواز مهمانان میآیند. بوی اسپند در فضا میپیچد.
حالا مردم جمع شده اند، سر از پی سر افراشته شده است. زنان با لباس های رنگارنگ كه به بهار و خزان میمانند حضور دارند. پیرمردان با ترنم دلنشین رقص را آغاز میكنند. معمولاً پیران آهنگ «خانها را كه نوعی آهنگ سنگین است برای رقص مناسب میدانند. پس از آن میدان به جوانان سپرده میشود و رقص تند و تندتر میشود. سپس رقص زنها آغاز میشود. رقص زنها بر خلاف مردان بسیار سنگین است.
حركات هماهنگ زنان ملبس به پوشش کوردی، وقار و متانت و ابهت شان كه به صورت دایره وار به رقص درآمده اند تماشایی است. گاه نیز زنان و مردان هم زمان دایرهوار به رقص میپردازند. دختران نوعروس معمولا روپوش قرمزرنگی بر سر و صورت میافكنند تا قابل شناسایی برای جوانان مجرد باشند، و جوانان مجرد شاید از میان دخترانی که روسری سفید رنگ دارند عشق خود را بیابند.
ب - حضور داماد
داماد مهمان 'براكه' است. او پس از آراستگی سر و صورت لباس دامادی را برتن میكند. تعدادی از جوانان به سراغ داماد میروند. داماد و براكه در كنار هم در میان شادی جوانان به عروسی نزدیك میشوند. نوازندگان به پیشواز داماد میآیند، او نیز شاباشی به عنوان هدیه میدهد. حالا همه منتظر داماد هستند. داماد وارد صحن عروسی میشود. با مهمانان احوالپرسی و روبوسی میكند. پس از احوالپرسی داماد وارد معركه رقص میشود. دوستان و اطرافیان داماد هم رقص را آغاز میكنند. شاباشهای پیایی داماد توسط اطرافیان در این شب به یاد ماندنی است.
معمولا در این شب پدر و مادر، خواهر و برادران داماد در حلقه خانوادگی میرقصند. در اینجاهدیه یا مبلغ شاباش از سوی مردان به مردان داده میشود و یا در جیب آنان گذاشته میشود، ودر مورد زنان نیز در گوشه شال زنان یا چارقد آنان میبندند یا با سنجاق به لباس دختر و زنان شاباش را انجام میدهند.
پ - تورههای عروسی
حضور انبوه مردم در عروسی به نوعی باعث میشود عاشقها(نوازندگان محلی) به اجرای دیگری در كنار موسیقی روی آورند. اجرای «توره» كه نوعی نمایش تئاتری طنزآمیز است که توسط عاشقها اجرا میشود.
توره عروسی توسط عاشق ها اجرا میشد. عاشق ها، قدیمیترین و اصیل ترین هنرمندان شمال خراسان هستند. متن نمایش توره حاوی طنز و انتقاد بود كه توام با موسیقی با شكل محاوره و گفتگو میان اجراكنندگان خوانده میشد و موسیقی نقش فضاسازی را در طول نمایش بر عهده داشت. به ندرت ممكن بود كه در توره آواز خوانده شود.
توره عروسی معمولا در عروسیهای باشكوه اجرا میشد. زمان اجرای آن حدود نیمه شب (به عنوان تنفسی در پس رقصها) یا در ظهر روزی كه عروس به خانه داماد برده میشد و قبل از صرف نهار بود. توره فاقد متن از پیش آماده شده بود و سرپرست گروه بنا به موقعیت مجلس و حال و هوای آن موضوعی را انتخاب و نقش هر یك از اعضا را مشخص میكرد.
نیشهای نهفته در طنزهای توره بیشتر متوجه بزرگان ایل و خوانینی بود كه ثروت زیاد داشتند اما خسیس بودند و به تهیدستان كمك نمیكردند. به مردم زور میگفتند و اخلاق خوب انسانی و اجتماعی را به درستی رعایت نمیكردند. (تنها كسی كه از گزند نیش عاشقها در امان میماند ایلخان بود اطرافیان عروس و داماد و مهمانان فراخور حال خود به اجراكنندگان توره شاباش پرداخت میكردند.
ت - بردن لباسهای عروس
پس از حمام رفتن داماد، گروهی از اطرافیان داماد كه اكثرا زنان و دختران جوان هستند و خوانچهای را بر سر میگذارند كه در درونش كله قند ، برنج و... قرار دارد و لباس های اهدایی داماد به عروس هم با روپوش قرمز رنگی بر رویش به خانه عروس میبرند. در آنجا نیز مختصر مراسمیبرگزار میشود. عروس معمولا در آن شب خواهر گفته را در كنار خود دارد. تا آمدن مهمانان داماد زمانی باقی مانده است. خانه آراسته شده است. همه منتظرند تا مهمانان پیدایشان شود. صدای ساز و آواز كه میآید مهمانان از راه میرسند. مراسم حنابندان عروس و داماد، در خانه عروس در پیش است.
ث - حنا بندان
علاوه بر شیرینی خوری در مراسم عروسی نیز دست عروس و داماد حنا بسته میشود. « این آیین در نیمه شب اجرا میگردد كه گروهی از جوانان و دوستان داماد، به همراه چند تن از زنان حنایی را كه قبلا آماده كرده اند برداشته به خانه عروس میروند تا آیین ویژه حنابندی را به جای آورند. در این مراسم دست داماد به وسیله براكه و دست و پای عروس به وسیله «دسته خا» حنابندی میشود و در پایان داماد بر سر عروسش نقل و شیرینی و سكه میپاشد.»در این شب نیز نزدیكان عروس و داماد با آواز و ساز تا پایان كار حنابندان، عروس و داماد را همراهی میكنند.
ج - كشتی گرفتن
پس از برآمدن آفتاب در صبح بعد از آغاز عروسی و در شب، مردان در میدان روستا یا در نقطه ای نزدیك به محل عروسی گرد میآیند. پیشكسوتان همه جمعند. باز هم آوای دهل و سرنا و آغاز كشتی است. كشتی با چوخه دیری است كه در این منطقه اجرا میشود. در قدیم بندی كه بر پشت كشتی گیران بسته میشد كشنی نامیده میشد این بند سه رنگ داشت، نمودار سه شعار پر مغز و محتوای ایرانیان باستان «گفتار نیك، كردار نیك، و پندار نیك» كه یادگار حضرت زرتشت بوده است. قبل از صدور اسلام در منطقه دین کوردها زرتشتی بوده است.
جوانان در نهایت جوانمردی كشتی را آغاز میكنند، هدف برد و باخت نیست هدف تمرین زندگی است، تمرین غیرت و مردانگی و جوانمردی است و جوانان آبادی و پیران سپید موی این را خوب میدانند تا مراسم شیرین عروسی به صحنه كشاكش و لجاجت و برتری جویی تبدیل نشود. كسی كه نفر اول شود قند اول را به او میدهند. در این روز هدیههایی كه میتواند ، قوچ ، قالی و... باشد به پهلوانان مراسم داده میشود. در زمان برگزاری مراسم كشتی زنان در حال رقص هستند.
چ - آوردن عروس
زیباترین قسمت عروسی شاید، بخش آوردن عروس از خانه پدری به خانه داماد است. معمولا در نزدیكهای ظهر و پس از رقص و كشتی به سراغ عروس میروند. داماد سوار بر اسب با تعدادی از جوانان به تاخت و تاز میپردازد. مردم به سمت خانه عروس راهی میشود. رقص زنان و مردان پیشاپیش مهمانان و جمعیت شیرینی خاصی به این مراسم میدهد. نوازندگان و خوانندگان خوش قریحه نیز در مسیر مشغول هنرنمایی هستند.
عروس آراسته است با لباس كردی برتن، با پارچه قرمز رنگی كه بر سرش افكندهاند و سنجاقش زدهاند، عروس باید خانه پدری را با تمام خاطراتش ترك كند. معمولا در هنگام بردن عروس از خانه پدری رسم است كه یاران داماد شئی را از خانه عروس برمیدارند كه ممكن است لیوان، قاشق یا... باشد (این رسم در برخی نقاط ایران از جمله در بین مردم استان فارس نیز رایج است.)
قبل از بردن عروس معمولا پدر یا براكه دستمالی را كه در درون آن نان و پنیر نهاده شده است بر كمر عروس میبندد. عبدا...مستوفی در مورد این سنت مینویسد:«آقای علی اكبر دهخدا، در یكی از چرندو پرندهای صور اسرافیل این كار را (نان و پنیر به كمر عروس بستن) وظیفه پدرعروس نوشتهاند ولی در طبقات بالاتر این كار را به پسر بچهای محول میكردند... برای بستن نان و پنیر به كمر عروس چیزهایی از قبیل بردن خیر و بركت به خانه داماد ذكر میكردند.»
چون عروس تازه از راه رسیده و از سوراخ و سمبه های خانه خبری ندارد پس بهتر است كه این اول غذای داماد را از خانه خود همراه داشته باشد تا در ضمن تشكری هم از داماد به عمل آمده باشد.
علاوه بر موارد فوق در مورد فلسفه نان پنیر به كمر بستن میتوان به این دو مورد اشاره كرد. نخست این كه خانواده عروس از سر نداری و فقر دخترشان را شوهر ندادهاند و دوم این كه بیانگر این مفهوم باشد كه عروس از خانه پدری با یك لقمه نان ساده و پنیر راهی خانه داماد شده است و غرور و تكبر و زیاده خواهی را از خود دور كند و زندگی در كام خود و داماد تلخ نكند.
قبل از بیرون بردن عروس از خانه پدری باید هدیهای به دایی داده شود تا اجازه خروج دهند. آنگاه عروس را بر اسب سوار میكنند. در جلوی عروس پسر بچهای بر اسب سوار میشود.«آنان معتقدند با این كار نخستین فرزند عروس و داماد، پسر میشود سپس داماد با اسب، به پیشواز عروس میرود.»
مردم دست زنان و شادی كنان، همراه با آوای سرنا و دهل و كفهای ممتد به طرف خانه داماد حركت میكنند. حالا عروس و داماد سوار بر دو اسبند. بالا بلندتر از همه پیش میروند، مردم بر گردشان حلقه زده اند. معمولاًٌ قبل از رسیدن به خانه داماد در محلی وسیع و هموار عروس سوار بر اسب میماند. داماد از اسب به زیر میآید و سیب و انار و قندهایی كه در یك سینی چیده شده است را در دست میگیرد. داماد انار یا سیب اول را بر میدارد و در جیبش میگذارد تا به عروس تقدیم كند. براكه سینی پر از انار و سیب را در دست دارد. حالا داماد و براكه در كنار هم، عروس در میانه، با فاصله ای 20 تا 30 متری سوار بر اسب ایستاده است و همه مردم آنسوتر از عروس منتظر گرفتن سیب و انار و قندهای عروسیاند. شوق جوانان برای گرفتن سیب و انارهای عروسی تماشایی است.چون جوانان بر این باورند؛ آنان که انار را بگیرند زودتر داماد میشوند.
ح - رسیدن عروس به منزل داماد
حالا عروس به حیاط منزل داماد رسیده است. بوی اسپند، شادی مردم، دست زدن و شوق و هلهله، عروس از اسب پیاده نمیشود، باید ابتدا پدر داماد هدیهای به او بدهد. این هدیه میتواند یك تكه زمین، یك باغ، چند راس گوسفند، گاو یا... باشد. « به محض اینكه عروس به در حیاط خانه داماد میرسید تشت بزرگی را محكم به زمین میكوبیدند و عروس باید از روی آن رد شود. پس از اینكه عروس وارد اتاق میشود پدر و مادرشوهر به او خوش آمد میگویند و هدیهای بزرگ به او میبخشند.»(مردم نیز پس از فرود آمدن عروس در جایی مینشینند و قبل از صرف نهار هدیههایی را در قالب پول نقد، طلا و غیرو به تازه داماد هدیه میدهند. در لیستی اسم افراد و مبلغ هدیه داده شده نوشته میشود (سیاهیهء عروسی) و این كار حداقل كمكی است كه مهمانان به دو جوان در آغاز زندگی مشتركشان میرسانند.
سر شب پس از عروسی، خانواده داماد از خانواده عروس دعوت میكردند و مهمانانی از طرف خانواده عروس و داماد گرد میآمدند و كفگیر را به دست عروس میدادند كه آن شب، به شب «كفگیر به دست» معروف است و عروس از فردای آن شب وارد امور خانه و خانه داری و جریان عادی زندگی میشود.
بدین سان كردهای خراسان، زندگی را در كامشان شیرین میكنند. تلخی ها در كام شان شهد میشود. كردها با رقص و شادمانی، با چوب بازی در عروسی، در عین شادمانی، چابكی و ورزیدگی را تمرین میكنند. طبیعت كتاب پر ورقی است كه كردها شاید بیشتر این كتاب را میشناسند و با آن خو کردهاند. این كتاب به آنان آموخته است و پیوندشان را با روشنایهای اخلاق، عاطفه و زندگی بیشتر كنند و كردها بدین گونه درایت دیروز و سنت های اصیل را بر دوش دارند که برای همیشه نامیرایند، هر چشمیبسته میشود دیدهای دیگر به زندگی سلام میدهد و اینجاست كه كردها در جغرافیایی بی كسی در تزایدند. میمانند تا عشق غریب نماند.
منبع:seemorgh.com
نشان فروهر متعلق به ایران باستان
نشان فروهر چیست؟
تقریبا همه ی ما نام "فروهر" به گوشمان خورده، حتی خیلی از ما نشان فروهر را به گردن انداخته، از تندیس و یا تصویر آن در منزل یا محل کار خود استفاده میکنیم، اما اطلاعات زیادی درباره ی تاریخچه ی فروهر نداشته و حتی نمیدانیم این نشان، نماد چیست. فقط همین اندازه میدانیم که این نشان، یک نشان ملی است، و متعلق به ایران باستان و زرتشتیان است.
چکیده ی تاریخچه ی فروهر
"فروهر" یا "نماد فرکیانی" و یا نام اصلی آن "فره وهر" (Farahvahar) در اصل نام آریایی "روح" در زبان عربی است. بیش از چهار هزار و پانصد سال پیش، زمانی که تقریبا تمام اقوام کره ی زمین سرگرم بت پرستی بودند و تمام وجود انسان را فقط و فقط همین کالبد خاکی و فانی میدانستند، درست در همین زمان، آریاییان باستان اعتقاد داشتند انسان غیر از کالبد خاکی دارای روح بوده و پس از مرگ، این روح از بدن فانی جدا شده و به جای دیگری رفته و به زندگی اش ادامه میدهد، زرتشتیان این منزلگاه پس از مرگ روح را "اختران" می نامیدند.
نامی که آریایی ها برای آنچه که ما امروز بدان روح میگوییم انتخاب کرده بودند "فره وهر" بود، و قدمت ساخت نشان "فروهر" به بیش از چهار هزار سال پیش بازمی گردد و جالب اینجاست که اعتقاد آریاییان به وجود "فروهر" (روح) به پیش از زایش زرتشت بزرگوار باز میگردد و این خود جای بس افتخار است.
سنگ نگاره های شاهنشاهان هخامنشی در کاخهای پرسپولیس و سنگ نگاره های شاهنشاهان ساسانی همه حکایت از آن دارد.
به عقیده ی زرتشتیان، "فروهرها" هر ساله در ماه فروردین به زمین آمده و برکات آسمانی با خود می آوردند، و روز سیزدهم فروردین دوباره به آسمان برمیگشتند، پس آریایی ها شب آخرین چهارشنبه ی سال را به بالای تپه ها رفته و با روشن کردن آتش مراسم باشکوهی را برگزار میکردند و به استقبال "فره وهرها" میرفتند (چهارشنبه سوری)، سپس در روز سیزدهم فروردین برای بدرقه ی فروهرها به دشتها رفته و جشن برپا میکردند (سیزده بدر).
اکنون که بطور خلاصه دانستیم "فروهر" چیست، به توضیحات اندکی در مورد مفهوم این نشان زرتشتی میپردازیم.
مفهوم نشان فروهر
نکته بسیار شگفت انگیز درباره ی این نشان ملی ما ایرانیان آن است که ذره ذره ی این نشان دارای مفهوم و دانشی نهفته است. اینک به تشریح آرم فروهر می پردازیم:
چهره ی پیرمرد
قرار دادن چهره یک پیرمرد سالخورده در آرم فروهر اشاره به شخص نیکوکار و یکتا پرستی دارد که رفتار و ظاهر مرتب و پسندیده اش سرمشق و الگوی دیگر مردمان بوده است و دیگران تجربیات وی را ارج می نهادند. بنابراین قرار دادن چهره ی یک پیرمرد به عنوان سر نگاره نشان از خرد و تجربه ی پیرمرد دارد.
دست راست پیرمرد در نشان فروهر
دست راست نگاره به سوی آسمان دراز شده است که اشاره به ستایش و پرستش "دادار هستی اهورا مزدا" خدای واحد ایرانیان دارد، که زرتشت در 4000 سال پیش آن را به جهان هدیه نمود، و عجیب آنجاست که پیش از زرتشت، آریاییان به وجود "فروهر" (روح) و "اهورا مزدا" (خدا) اعتقاد داشته اند.
حلقه ای که در دست چپ پیرمرد است
در دست چپ فروهر چنبره ای (حلقه ای) وجود دارد که نشان از عهد و پیمانی است که بین انسان و اهورامزدا بسته میشود و انسان باید خدای واحد را ستایش کند و همیشه در همه امور وی را ناظر بر کارهای خود بداند.
مورخین حلقه های ازدواجی که بین جوانان رد و بدل می شود را برگرفته شده از همین چنبره فروهر میدانند و آن را یک سنت ایرانی میدانند که به جهان صادر شده است. زیرا زن و شوهر نیز با دادن چنبره (حلقه) به یکدیگر پیمانی را با هم امضا نموده اند که همیشه به یکدیگر وفادار بمانند.
بالهای نشان فروهر
بالهای کشیده شده در دو طرف نگاره اشاره به تندیس پرواز به سوی پیشرفت و ترقی در میان انسانهاست و در نهایت امر رسیدن به اهورا مزدا دادار هستی خدای واحد ایرانیان است.
سه ردیف پر بر روی بالهای فروهر
سه قسمتی که روی بالها به صورت طبقه بندی شده قرار گرفته است اشاره به سه دستور جاودانه پیر خرد و دانش جهان "اشو زرتشت" دارد که بعدها به نشان اضافه شد که بی شک میتوان گفت تا میلیونها سال دیگر تا جهان در جهان باقی باشد این سه فرمان پابرجاست و همیشه الگو و راهنمای مردمان جهان است.
این سه فرمان که روی بالهای نماد اهورامزدا نقش بسته شده همان کردار نیک، گفتار نیک و پندار نیک ایرانیان است. بالهای "فروهر" برای پرواز، پیشرفت و تعالی انسان به سوی اهورامزدا از این سه ردیف پر تشکیل شده و بالهای انسان تنها با حمایت این سه ردیف پر (کردارنیک، گفتارنیک، پندارنیک) توانایی پرواز و پیشرفت را دارد.
حلقه ای که کمر پیرمرد را دربرگرفته است
در میان کمر پیرمرد ایرانی در آرم فروهر یک چنبره (حلقه) بزرگ دیده می شود که اشاره به "دایره روزگار" و جهان هستی دارد که انسان در این میان قرار گرفته است و مردمان موظف شده اند در میان این چنبره روزگار روشی را برای زندگی برگزینند که پس از مرگ روحشان شاد و قرین رحمت و آمرزش الهی قرار بگیرد.
دو سر حلقه که به پایین آویزان گشته است
در نماد فروهر دو رشته از چنبره (حلقه) به راست (خیر) و چپ (شر) کشیده شده است که نشان از دو عنصر باستانی ایران دارد. یکی سوی راست و دیگری سوی چپ. نخست " سپنته مینو" که همان نیروی الهی اهورامزدا است و دیگری "انگره مینو" که نشان از نیروی شر و اهریمنی است.
انسان در میان دو نیروی خیر و شر قرار گرفته است که با کوچکترین لرزشی به تباهی کشیده می شود و نابود خواهد شد. پس اگر از کردار نیک، گفتار نیک، پندار نیک پیروی کند همیشه نیروی سپنته مینو در کنار وی خواهد بود و او به کمال خواهد رسید و هم در این دنیا نیک زندگی خواهد کرد و هم در دنیای پسین روحش شاد و آمرزیده خواهد بود.
قسمت دم که سه ردیف پر دارد
قسمت دم نشان فروهر نیز همانند قسمت بالها به سه ردیف پر تقسیم شده. انتهای لباس پیرمرد سالخورده باستانی ایران به صورت سه طبقه بنا گذاشته شده است که اشاره به کردار نیک، گفتار نیک و پندار نیک دارد.
پس تنها و زیباترین راه و روش نیک زندگی کردن و به کمال رسیدن از دید "اشو زرتشت" همین سه فرمان است که دیده می شود امروز جهان تنها راه و روش انسان بودن را که همان پندارهای زرتشت بوده است، برای خود برگزیده است و خرافات و عقاید پوچ را به دور ریخته است.
لحظه تحويل سال 1394
لحظه تحويل سال 1394 هجري شمسي به ساعت رسمي جمهوري اسلامي ايران:
ساعت 2 و 15 دقيقه و 11 ثانيه ، روز شنبه 1 فروردین 1394 هجري شمسي مطابق 30 جمادیالاولي 1436 هجري قمري و 21 مارس 2015 ميلادي
------------------------------------------------
چگونگی محاسبه لحظه تحویل سال
معمولاً هنگامی که یک سال شمسی به روزهای پایانی خود می رسد، صحبت از ویژگی های سال آینده شروع می شود. از بین این بحث ها، یک بحث بیش از بقیه جلب توجه می کند و آن، «لحظه تحویل» سال آینده است. طبق سنت، در این لحظه همه افراد خانواده دور هم جمع می شوند و بنا بر رسوم باستانی خود، آغاز سال نو را جشن می گیرند. این لحظه ای است که خاطره آن همیشه در یادها می ماند اما آیا تاکنون از خود پرسیده اید که اصولاً این زمان بر چه مبنایی انتخاب و تعیین می شود؟ و در این لحظه چه اتفاقی می افتد که آن را با آغاز سال پیوند می دهند؟
نخستین روز فصل بهار به نقطه اعتدال بهاری موسوم است. برای این كه بتوانید بخوبی مفهوم اعتدال بهاری را متوجه شوید بهتر است بدانید كه در هر روزی از سال زمین نسبت به محور چرخش خود و خورشید در وضعیت متفاوتی قرار میگیرد و بر این اساس مقدار تابش نور خورشید در قسمتهای مختلف این كره خاكی متفاوت بوده و فصول مختلفی از سال را در نقاط مختلف دنیا خواهیم داشت.
در دو نقطه اعتدالی یعنی در نخستین روز فصل بهار و نخستین روز فصل پاییز زمین نسبت به محور چرخش خود در وضعیتی قرار میگیرد كه موجب می شود امواج نور خورشید بهطور مستقیم و عمود بر خط استوا بتابد و بر همین اساس تصور میشود كه باید در این روز طول روز و شب برابر با هم باشد و 12 ساعت به طول انجامد مگر این كه عوامل محدودكنندهای وجود داشته باشند كه وقوع چنین وضعیتی را امكانپذیر نسازند.
اگر چه معمولا تصور میشود كه یك سال 365 روز است اما حقیقت این است كه به دلیل تاثیر عوامل مختلف نظیر جاذبه طول سال نجومی در زمانهای مختلف متفاوت خواهد بود. به همین علت لحظه تحویل سال نو و یا نقطه اعتدال بهاری و حتی نقطه اعتدال پاییزی برحسب عوامل مختلف تاثیرگذار برمدت زمان یك سال نجومی اغلب از نظر روز و زمان از سالی به سال دیگر متفاوت خواهد بود و بنابراین هر سال لحظه تحویل سال نو نسبت به سال قبل چندین ساعت تغییر میكند كه البته مدت زمان این تغییرات براساس تغییرات نجومی محاسبه میشود تا لحظه تحویل سال نو به طور دقیق مشخص شود.
همان طور كه میدانید زمین از محل خط استوا به دو نیمكره شمالی و جنوبی تقسیم شده است. خط استوا خطی فرضی است كه همانند كمربندی دور زمین را در محل اتصال این دونیمكره در برگرفته است. نیمكره شمالی در شمال خط استوا و نیمكره جنوبی در جنوب این خط فرضی قرار گرفته است.
نخستین روز فصل بهار در نیمكره شمالی، نخستین روز فصل پاییز در نیمكره جنوبی است. بر این اساس مبدا آغاز سال نو روزی است كه خورشید تا زمان عبور از نصف النهار به نقطه اعتدال بهاری رسیده باشد.یك ماه نجومی عبارت است از فاصله زمانی بین دو عبور متوالی ماه از مقابل یك ستاره ثابت و این در حالی است كه ماه هلالی فاصله زمانی بین دو مقارنه متوالی ماه و خورشید است كه به عنوان مبنای تقسیمبندی زمانی ماههای قمری استفاده میشود.
در گذشتههای دور برای محاسبه طول دقیق سال شمسی و قمری كه مبنای آن مقارنه ماه و خورشید بود فاصله زمانی بین دو انقلاب متوالی و یا به عبارت دیگر نخستین روزهای فصول تابستان و زمستان و همچنین دواعتدال متوالی یا نخستین روزهای فصول بهار و پاییزمحاسبه میشد و براساس اندازهگیری متوسط فاصله زمانی محاسبه شده در طی چندین سال متفاوت، طول سال شمسی نزدیك به 365 روز محاسبه میشود. اما امروزه منجمان به ابزارهای دقیقی برای پیشبینی وقوع پدیدههای نجومی كه در طول یك سال اتفاق میافتد دست یافتهاند كه براساس اطلاعات و دادههای به دست آمده از آن، تقویمها را تنظیم میكنند.
منبع : jamejamonline.ir
گلپونه های وحشی دشت امیدم
وقت سحر شد
خاموشی شب رفت و فردایی دگر شد
من مانده ام تنهای تنها
من مانده ام تنها میان سیل غمها
گلپونه های وحشی دشت امیدم
وقت جدایی ها گذشته
باران اشکم روی گور دل چکیده
بر خاک سرد و تیره ای پیچیده شبنم
من دیده بر راه شما دادم که شاید
سر بر کشیده از خاکهای تیره ی غم
من مرغک افسرده بر شاخسارم
گلپونه ها گلپونه ها چشم انتظارم
می خواهم امشب تا سحرگاهان بخوانم
افسرده ام دیوانه ام آزرده جانم
گلپونه ها گلپونه ها غمها مرا کشت
گلپونه ها آزار آدمها مرا کشت
گلپونه ها نامهربانی آتشم زد
گلپونه ها بی هم زبانی آتشم زد
گلپونه ها در باده ها مستی نمانده
وز اشک غم در ساغر هستی نمانده
گلپونه ها دیگر خدا هم یاد من نیست
هم درد دل شبها به جز فریاد من نیست
گلپونه ها آن ساغر بشکسته ام من
گلپونه ها از زندگانی خسته ام من
دیگر بس است آخر جدایی ها خدا را
سر برکشید از خاکهای تیره ی غم
گلپونه ها گلپونه ها من بی قرارم
ای قصه گویان وفا چشم انتظارم
آه ای پرستوهای ره گم کرده ی دشت
سوی دیار آشنایی ها بکوچید
با من بمانید با من بخوانید
شاید که هستی را زسرگیریم دوباره
آن شور مستی را زسرگیریم دوباره
تعداد صفحات : 21