ازدواج کردن برای هرکدام از افراد،دلایل متفاوتی دارد شما که در آستانه ازدواج هستید؛ آیا تا به حال به این موضوع فکر کرده اید که «چرا قصد ازدواج دارید؟» مطمئنا پاسخ به این سوال چرایی، می تواند بر چگونگی ازدواج شما اثر بگذارد. هر یک از شما می توانید دلایل متعددی برای ازدواج خود داشته باشید اما گاهی این دلایل از سوءتفاهم های شما درباره ی ازدواج آمده است. از ما گفتن که بهتر است قبل از ازدواج این دلیل ها را زیر ذره بین ببرید و واقع بین باشید. 5- باید با کسی ازدواج کنم که از همه نظر کامل باشد 6- ازدواج می کنم تا والدینم از من راضی باشند رابطه دوستی قبل از ازدواج، تضمین کننده ازدواج موفق نیست 7- ازدواج می کنم تا زخم رابطه شکست خورده ام، خوب شود 11- اول با او ازدواج می کنم، بعد او را همان طور که می خواهم تغییر می دهم ازدواج را به عنوان درمان مشکلات روانی و رفتاری خود نپندارید چند توصیه کوتاه برای رهایی از افسانه های ازدواج
مسلم است دلیل هایی که شما برای ازدواجتان مطرح می کنید روی فرآیند تصمیم گیری، ازدواج و نوع روابطتان در زندگی مشترک، بسیار تاثیرگذار است. بعضی از این دلیل ها ناشی از تصورات نادرست شما از ازدواج است. آشنایی با این تصورات غیرمنطقی قبل از ازدواج، انتظارات غیرواقعی را کاهش می دهد و باعث شناخت بهتری در شما می شود.
تصورات و باورهای نادرست درباره ازدواج
1- ازدواج می کنم تا حالم خوب شود
گاهی افراد به تشویق و توصیه اطرافیان، برای درمان مشکلات روانی، عاطفی یا شخصیتی خود به ازدواج پناه می برند. نتایج مطالعات نشان داده اند که ازدواج راه حلی برای بهبود نیست؛ چرا که اولا فردی که در اثر مشکلات روانی، آسیب هایی به نوع نگرش و ارتباط هایش وارد شده، نمی تواند درست تصمیم گیری کند. ثانیا ازدواج یک تغییر است و هر نوع تغییری، چه مثبت و چه منفی، استرس زاست و ازدواج به عنوان تغییری مثبت و مهم، فشار روانی زیادی را به بار می آورد که مستلزم سازگاری های جدید است.
2- ازدواج می کنم تا از مشکلات خانوادگی فرار کنم
بیشتر وقت ها افرادی که به خاطر فرار از فشارهای خانواده عجولانه تصمیم به ازدواج می گیرند، چشم خود را به روی بسیاری از عدم تفاهم ها و مشکلات با طرف مقابلشان می بندند و آن ها را جدی تلقی نمی کنند. درواقع این افراد برای زندگی کردن وارد یک رابطه نمی شوند، بلکه برای خلاصی از آزار والدین به ازدواجی چه بسا آزاردهنده تر تن می دهند. این افراد پس از ازدواج، خیلی زود متوجه می شوند که از چاله ای درآمده و به چاه افتاده اند.
3- اساس ازدواج فقط و فقط عشق است
عشق لازمه ی ازدواج موفق است اما کافی نیست. عشق عنصر کلیدی در ازدواج است اما ازدواجی که فقط و فقط بر پایه عشق باشد، نوعی تصمیم گیری احساسی است و اصولا تصمیم گیری های احساسی قابل اعتماد نیستند. مثلا تصور کنید که آیا عاشق به یک رشته ورزشی یا هنری، می تواند الزما موفقیت فرد در آن رشته را تضمین کند؟
4- عشق مال داستان هاست
وجود جذبه و کشش اولیه، لازمه تصمیم گیری برای ازدواج است و ازدواج بدون علاقه و عشق در درازمدت دردسرساز است. برخی معتقدند علاقه قبل از ازدواج بی معنی است و عشق و علاقه باید بعد از ازدواج شکل بگیرد. در این رابطه باید بعد از ازدواج شکل بگیرد. در این رابطه باید بین علاقه و عشق تفاوت قائل شویم.
عشق به معنای علاقه شدید و خواستن بی اندازه، توام با شیفتگی نسبت به طرف مقابل است که به احساسات خوشایندی مانند تعلق، لذت و شعف است که مانع دیدن واقعیت می شود؛ ولی علاقه، نوعی به دل نشستن است که فرد توانایی قضاوت طرف مقابل با امتیازات و ضعف هایش را دارد. بنابراین می توان گفت، عشق قبل از ازدواج تا اندازه زیادی چالش برانگیز است اما علاقه مندی مانعی ایجاد نمی کند.
افرادی که این تفکر را دارند، دنبال یک فرد کامل و تقریبا بی عیب و نقص هستند و به این ترتیب بسیاری از فرصت های طلایی را از دست می دهند. چون همیشه معایبی برای رد طرف مقابل پیدا خواهند کرد. در حالی که همسر کامل وجود ندارد و اساسا فلسفه ازدواج شروع با حداقل معیارهای لازم و اساسی و تلاش برای رسیدن به حداکثرهای ایده آل (رشد و نمو) است.
گاه افراد برای جلب رضایت والدین خود ازدواج می کنند و ملاک ها و معیارهای شخصی خود را نادیده می گیرند. می توان گفت ازدواج مهم ترین تصمیم و انتخاب هر فرد در زندگی است و مسلما عواقب این انتخاب قبل از هرکس، گریبانگیر خود فرد است.
ممکن است که فرد تصمیم بگیرد که با ازدواج رابطه یا رابطه های شکست خورده خود را التیام دهد که باز هم این نوعی فرار از مشکلات قبلی بدون حل و فصل آنهاست. روان شناسان هم پیامدهای مناسبی را برای چنین ازدواج هایی پیش بینی نمی کنند.
8- ازدواج راهی برای خوشبختی و سعادتمندی است
گاهی افراد انتظارات کمال گرایانه و غیرواقعی از ازدواج دارند؛ چرا که خوشبختی خود را با تکیه بر کس دیگری تعریف کرده اند. این افراد عموما زمانی که با مشکل مواجه می شوند به جای برخورد منطقی با مشکل و حل مساله، ناامید و سرخورده می شوند و با خود می گویند چه می خواستیم و چه شد؟!
9- اگر با فلانی ازدواج کنم خوشبخت می شوم، و لا غیر!
خوشبختی یک احساس درونی ست که به شخص یا شیء خاصی بستگی ندارد. هنگامی که فرد این خوشبختی را صرفا به یک شخص گره می زند، پس از ازدواج متوجه می شود که اشتباه کرده است. اگر با چنین فردی ازدواج کند، خیلی زود می فهمد این فرد هم مانند دیگران بوده و صرفا به خاطر جذابیت، نیازهای عاطفی و جنسی و دسترسی به او تن به این ازدواج داده است. اگر با فرد دیگری هم ازدواج کند هر مشکل و دردسری که در همه زندگی ها کم و بیش وجود دارند (به اشتباه) به این مسئله ربط می دهد که با فلانی ازدواج نکردم و همیشه به سادگی هر شکستی را در زندگی به عدم وصال به آن فرد خاص نسبت می دهد.
10- دوستی قبل از ازدواج تضمین کننده یک ازدواج موفق است
شناختی که دو نفر حین رابطه دوستی به دست می آورند، تضمین کننده ازدواج موفق نیست؛ چون دوستی و ازدواج از نظر هدف، کیفیت رابطه و انتظارات متفاوتند.
برخی افراد به امید تغییر طرف مقابل، وارد رابطه می شوند؛ اما واقعیت این است که مسئله کلیدی در ازدواج، پذیرش دیگری با همه معایب و خوبی هاست. به علاوه هیچ آدمی قدرت تغییر دیگری را بدون خواست او ندارد.
12- ازدواج راهی برای رسیدن به راحتی و آسودگی
هرچند یکی از دلایل مثبت ازدواج می تواند رسیدن به آرامش باشد اما منظور از آرامش الزاما به معنی رفاه، آسایش و راحتی نیست. ازدواج فرآیندی ست برای رسیدن به تعالی و تکامل و برای رسیدن به تکامل باید سختی ها را هم پذیرفت.
13- شانس فقط یک بار در خانه آدم را می زند
ممکن است افراد با اعتقاد به این باور نادرست، در فرآیند تصمیم گیری، تحت فشار الزام درونی «شانس» قرار بگیرند و بدون تحقیق و بررسی یا مشورت و شناخت کافی از طرف مقابل، عجولانه پاسخ مثبت بدهند.
14- قیافه مهم نیست
برخی می گویند قیافه را جدی نگیر، چون عادی می شود. واقعیت این است که زوجین باید تا اندازه ای برای هم جذابیت داشته باشند و ظاهر هم را بپسندند تا به ازدواج با هم رغبت پیدا کنند. اگر قیافه ای از روز اول به دل فرد نچسبد، ممکن است تا آخر هم، این احساس ناخوشایند را با خود یدک بکشد.
15- ازدواج یعنی اسارت
برخی معتقدند؛ حلقه ازدواج، حلقه اسارت است. در صورتی که اگر ازدواج براساس انتخاب درست باشد، می تواند موجب رشد و شکوفایی فرد شود.
- ازدواج را به عنوان درمان مشکلات روانی و رفتاری خود نپندارید و حتما سعی کنید قبل از ازدواج آن ها را برطرف کنید.
- ازدواج را راهی برای فرار از مشکلات در نظر نگیرید چون جریانی است برای تکامل و هر نوع تکاملی سختی ها و مشکلات خاص خود را دارد.
- آگاه باشید که در هر خانواده ای مشکلاتی وجود دارد و شما مسئول همه ی اشتباهات نیستید ولی بی شک شما مسئول انتخاب خود هستید و خواهید بود. پس با چشم باز انتخاب کنید.
- حرف آخر را خودتان بزنید. اگرچه دیگران ممکن است برای انتخاب به شما تصویه هایی کنند یا تحت فشارتان بگذارند اما انتخاب با شماست. بی تردید در صورت عدم موفقیت شما در ازدواجتان آن ها خود را مسئول ازدواج نافرجام شما نمی دانند.
- بهتر است دوستی قبل از ازدواج، به صورت آشنایی قبل از ازدواج و تحت نظر خانواده ها و به صورت خواستگاری رسمی صورت بگیرد تا به جای تبادل احساسی و درگیری های عاطفی به مسائل منطقی فرآیند شناخت منجر شود.
- خوشبختی به خودی خود رخ نمی دهد، بلکه ساخته می شود. به اندازه انتخاب همسر خوب، تلاش در حفظ آن نیز مهم است.
اگر نشانههايي كه گفتيم را در رابطهتان ديدهايد اما ديرتر از آنكه بتوانيد كمكي به رابطهتان بكنيد متوجه خطرساز بودنشان شدهايد، برايتان متاسفيم. احتمالا اين روزها يك جدايي دردناك را تجربه كردهايد و براي برگشتن به زندگي به كمك ما نيازمنديد. شايد نكتههايي كه در ادامه میآید بتواند به شما براي سر و سامان دادن به زندگيتان كمك كند. حالا وقت آن است كه اتفاقي كه افتاده را يكبار ديگر بررسي كنيد. در رابطه ميان شما و نامزدتان چه گذشته بود؟ چرا از هم جدا شديد؟ سهم شما از آنچه اتفاق افتاده چقدر است و فكر ميكنيد اگر كجاي كار اشتباه نميكرديد، اين اتفاق برايتان نميافتاد؟ حالا وقت آن است كه معلم خوبي باشيد و از آنچه پيش آمده درس بگيريد. بلافاصله عاشق نشويد
گريه كنيد
چيزي كه شما را نكشد، قويترتان ميكند و قطعا يك نامزدي از دست رفته هم شما را نخواهد كشت. پس حالا كه قرار است براي يك زندگي تازه آماده شويد، چند روزي را به سوگواري بگذرانيد. اشكالي ندارد، گريه كنيد، پرخاشگر شويد و ناسازا بگوييد. شما در اين چند روز سوگواري از هفت دولت آزاد خواهيد بود اما مراقب باشيد عزاداريتان براي رابطه از دست رفته بيش از اندازه طولاني نشود و زندگيتان را مختل نكند.
سرتان را شلوغ كنيد
به دوستاني كه مدتهاست از آنها خبر نداريد زنگ بزنيد، با همكلاسيهاي دانشگاهتان قرار بگذاريد، براي اضافه كاري در ادارهتان بمانيد اما اجازه ندهيد فكر و خيال در مورد نامزد سابقتان به ذهنتان برگردد. اين فكر و خيالها بايد محدود به همان قدم اولي كه بعد از جدايي برداشتهايد، يعني دوره سوگواريتان بماند. پس ماجرا را كش ندهيد
زندگيتان را از نو بسازيد
راهي براي معنا دادن به زندگيتان پيدا كنيد. ممكن است از دست رفتن رابطهاي كه چند سال از عمرتان را برايش خرج كردهايد، به شما اين احساس را القا كند كه زندگيتان را بر باد دادهايد اما اگر از همين امروز براي بيشتر رشد كردن و رسيدن به اهدافي كه مدتها معلقشان كردهايد استفاده كنيد، مجالي براي فكر كردن به اين موضوعات برايتان نميماند.
بدويد
دويدن هم به شما قدرت فرار از فكرهايي كه آزارتان ميدهد را خواهد داد و هم با ترشح بيشتر هورمون اكسی توسين در بدنتان به شما قدرت رواني بيشتري را هديه خواهد كرد. وقتي هر روز بيشتر از 40 دقيقه ورزش كنيد، نهتنها اجازه حمله كردن افسردگي به زندگيتان را نميدهيد بلكه براي دوباره ساختن زندگيتان هم قدرت و نشاط بيشتري پيدا ميكنيد.
شايد تصور كنيد غم از دست دادن را با آمدن يك فرد تازه به زندگيتان راحتتر فراموش ميكنيد اما مراقب باشيد! اين يك فريب بزرگ است! بلافاصله وارد شدن به يك ارتباط ديگر، نهتنها در درازمدت كمكي به از بين رفتن احساسات منفيتان نميكند بلكه باعث ميشود با چشمهاي بسته به رابطه ديگري وارد شويد و با اشتباهات خود، شرايط را براي يك شكست ديگر مهيا كنيد؛ شكستي كه اين بار سختتر و ويران كنندهتر خواهد بود.
تنها نجنگيد
اگر احساس ميكنيد با وجود همه تلاشهايتان نميتوانيد از دوره سوگواري بيرون بياييد و به خود كمكي كنيد، به يك تنه جنگيدن با غمهايتان ادامه ندهيد. كافي است به يك روانشناس مراجعه كنيد و از او براي برگشتن به روزهاي عادي زندگيتان كمك بگيريد.
درباره کیفیت عمل جنسی با همسر خود صحبت کنید همین امشب ۱۵ دقیقه زمان بگذارید و در این مورد با همسر خود بحث و گفتگو کنید.بهتر است پس از شام و قبل از خاموش کردن چراغ ها اینکار را انجام دهید. انتخاب هدف مورد علاقه خجالت را کنار بگذارید و کمی جسارت به خرج دهید. بهتر است از همسر خود بپرسید که به چه کاری بیشتر علاقه دارد. مطالعات در سال ۲۰۰۸ نشان دهنده این است که افرادی که در این مورد با همسر خود صحبت می کنند کمتر دچار انفعال در روابط جنسی خود می شوند. یادداشت ۵ ویژگی برتر بدن همسرتان مطالعات انجام شده در دانشگاه هاروارد نشان می دهند که زنانی که احساس زیبایی و جذابیت دارند بیشتر از روابط خود لذت می برند.در یک نظر سنجی یبش از ۲۰ درص از زنان عنوان کردند که خجالت مانع از لذت بردن انها می شود و آنان از بعضی از قسمت های اندام خود راضی نبوده و احساس بدی درباره آن داشتند. بوسه خداحافظی این کار باید همانند مسواک زدن برای شما به صورت عادت در بیاید که هنگامی که از یکدیگر جدا می شوید، یکدیگر را ببوسید. این کار تاثیر بسزایی در ایجاد صمیمیت و شور و نشاط در طول روزتان می شود. صبح ها کمی در رختخواب متنظر بمانید به جای آن که با شنیدن صدای زنگ ساعت با یک پرش از جا بپرید و از رختخواب بیرون بیائید بهتر است کمی در رختخواب مانده و یکدیگر را نوازش کنید . اینکار ممکن است فقط ۳۰ ثانیه زمان ببرد اما تاثیری که نگاه کردن به یکدیگر و نوازش دارد قابل بیان نیست. یوگا و رابطه جنسی الن بارت نویسنده کتاب یوگا و روابط جنسی می گوید ذهن بیش از یک میلون نفر از مردم هنگام مقاربت در جایی غیر از مکانیست که در آن بسر می برند. سعی کنید با کمک یوگا یاد بگیرید که چگونه بتوانید ذهنتان را متمرکز کنید و در یک مکان احسات جسمی و روحیتان را متوقف کنید. لباس های زیبا بپوشید این یک روش بسیار زیرکانه است که هنگامیکه برای عمل مقاربت آماده می شوید از لباس های زیر زیبا استفاده کنید. رابطه جنسی در صبحگاه یک دکتر غدد و استادیار بالینی در یکی از دانشکده های پزشکی می گوید بهترین زمان برای عمل مقاربت صبح است. افراد تمایل بیشتری به مقاربت در صبح دارند، که اینکار باعث می شود هورمون اکسی توسین در بدن شما رها شود و شما تمام طول روز را با روحیه و انرژی به کار خود ادامه دهید و علاوه بر این صبح ها میل جنسی شما برانگیخته تر است. اتاق خوابتان را مرتب کنید در هم برهمی بعضی از اتاق های خواب مانع تمرکز و لذت بردن از عمل جنسی م یشود.
توصیه می کنیم اتاقتن را مرتب کنید و سعی کنید اتاق خواب و اتاق کارتان را از یکدیگر جدا کنید.
نازوب، یكی از عوامل مهم برای همزیستی مسالمت آمیز و آرامش در زندگی، حفظ حرمت یكدیگر است که در زندگی زناشویی خودش را بیشتر نشان میدهد. حولا از پیغمبر ( ص ) پرسید : زن چه حقی بر مرد دارد ؟ آن حضرت فرمود : جبرئیل همواره سفارش زنها را می کرد ، چنان که خیال کردم مرد حق ندارد حتی کوچکترین کلمه توهین آمیزی مثل « اوه » به او بگوید .1 یكی از عوامل مهم برای همزیستی مسالمت آمیز و آرامش در زندگی، حفظ حرمت یكدیگر است. احترام به مۆمن به طور عام، زمینهای مناسب برای سازگاری در زندگی اجتماعی است. در روایتی، امام صادق(ع) میفرماید: «المۆمن اعظم حرمةً من الكعبة؛ احترام مۆمن از احترام كعبه بیشتر است».2 بر این اساس، بیاحترامی به مۆمن از بیاحترامی نسبت به كعبه ناپسندتر است. به قدری این مسئله از اهمّیّت برخورداراست كه بدن فاقد روح مۆمن را نیز باید احترام كرد؛ چرا كه روزگاری این بدن با روح یك مۆمن ارتباط داشته است. گرچه اكنون بیجان بر زمین افتاده است. امام رضا(ع) میفرماید: «كان ابی یقول انّ حرمة بدن المۆمن میّتا كحرمته حیّا؛ پدرم امام كاظم(ع) میفرمود: احترام بدن مۆمن پس از مرگ همانند احترام آن در زمان حیات است».٣ شناخت جایگاه هر یك از زن و شوهر در زندگی مشترك، حقوقی كه هر یك بر دیگری دارند و فضایلی كه برای آنان مطرح است، معنای احترام به همسر را مشخص میسازد. برایم عجیب است که چرا با وجود احادیث بسیار در مورد «احترام شوهر به زن»، از این مسئلهی مهم صحبت چندانی به میان نمیآید و گاه عملا مسئلهی اصلی را تأکید بر «احترام زن به شوهر» قرار میدهند (که البته آن هم در جای خود قابل بحث است، اما نکتهی اساسی، احترامِ بسیار به زن توسط شوهر میباشد که بیتوجهی به آن میتواند ریشهی بسیاری از درگیریهای خانوادگی باشد). بنابراین، با توجه به مظلوم و کمرنگ واقع شدن اصل مطلب، یعنی احترام شوهر به زن، در برخی سخنرانیهای مربوطه در جامعهی کنونی، لازم به نظر میرسد در اینجا نکاتی در این رابطه ارائه شود: واضح است که هر انسانی باید به انسانهای دیگر احترام بگذارد و زن و شوهر هم هر دو باید به یکدیگر احترام بگذارند؛ اما در این میان، اکرام و احترام نسبت به زن جایگاه خاص و ممتازی دارد . اینکه بهطور خاص بر «احترام شوهر به زن» سفارش شده، به این دلیل است که احترام به زن، نه از جنس و نه به میزان احترامهای دیگر است؛ بلکه سطحی بسیار بالاتر دارد، که البته آن هم به دلیل نوع آفرینش و ویژگیهای خاص زن و شخصیت ویژهی اوست. انسان شخصیت دارد، اما در زنان این شخصیت و شأن، بسیار ویژهتر و به نوعی مضاعف میباشد (به همین دلیل حتی مردانی که کمترین بویی از انسانیت بردهاند نیز، بهطور بدیهی و بدون نیاز به استدلال و منطق خاصی، در درون خودشان یک حس احترام ویژه نسبت به زنان احساس میکنند). افرادی که این مسئله (احترام ویژهی شوهر به زن) را نادیده میگیرند یا کمرنگ مینمایانند، مشکلشان این است که آن قابلیت احترام ویژهی زن را نمیبینند یا از آن اطلاعی ندارند و فکر میکنند همان احترامی که به مردها و به انسانها بهطور کلی گذاشته میشود، برای زنها کافی است! حال آنکه زن به دلیل ویژگیهای خاصی که دارد، احترام بیشتر و ویژهتری را نیز میطلبد و تنها در این صورت است که در جایگاه واقعی خود دیده شده است. نمونهی عمدهی این نگاه اشتباه را در جوامع غربی میتوان دید که مدام از تساوی حقوق زن و مرد دم میزنند و در واقع با این کار، در بسیاری از موارد، شأن و جایگاه واقعی زنان را پایین میآورند. نگاهی به جوامع غربی نشان میدهد که زن بهطور کلی از چندان احترام و ارزش خاصی (آنطور که باید) برخوردار نیست (گاهی با دیدن برخی صحنهها در جوامع غربی حالم بد میشود. مثلا رفتار عدهای از مأموران پلیس با برخی زنان و مواردی از این قبیل)؛ دلیلش این است که آنها تفاوتی میان دو مقولهی «نوع رفتار با زنان» و «نوع رفتار با مردان» نمیبینند و میزان احترام به زن و مرد را یکسان میپندارند (که همانطور که گفته شد، هر دو محترم هستند، اما زنان قابلیت احترام بیشتری را دارند). آنها نمیخواهند بپذیرند که احترام به زن، مقولهای بسیار ویژه و نه از جنس احترام کلی به همهی افراد جامعه است. اما اسلام بر این جایگاه واقعی زن تأکید دارد و دستورات اسلام درمورد زنان کمک میکند که آن احترام ویژهی زن حفظ شود؛ یعنی همه بدانند که نگاه به زن باید نگاهی فوقالعاده ممتاز و با احترام ویژه باشد. برخیها را میبینیم که فقط بلدند بگویند وظیفهی مرد محبت است (و نه احترام خاص)، و اتفاقا بر این تأکید دارند که وظیفهی زن احترام است، به علاوهی سایر موارد (مسلما آن هم در جای خود باید بحث شود، اما نه اینکه جای صحبت بر سر مسائل مهمتر را بگیرد). البته آنها بعضا بحثشان بر سر این است که زن نباید غرور مرد را بشکند و باید از او یک قهرمان بسازد. این صحیح است، اما نه اینکه بیایند و تا این حد تأکید را از وظیفهی مهم مرد یعنی «احترام به زن» بردارند و بدون ذکر آن به موارد دیگر بپردازند؛ در حالی که در روایات بسیاری مشاهده میشود که احترام به زن، از وظایف مهم شوهر ذکر شده است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرمایند: «من اتّخذ زوجة فلیکرمها»؛ کسی که زنی را به همسری برمیگزیند، بر وی واجب است که او را احترام کند. 4 همچنین امام جعفر صادق (علیه السلام) نیز در بخشی از روایتی، چنین جملهای فرمودهاند. 5 امام سجّاد (علیه السلام) در بیان حقوق زن بر شوهر میفرمایند: حق همسر تو آن است که بدانی خدا او را مایهی آرامش و الفت تو قرار داده و این را از جمله نعمتهای بزرگ خدا بشماری و از این رو او را احترام کرده و نسبت به او مهربان باشی. 6 برایم جای تعجب است که چطور مسئلهی مهم احترام شوهر به زن، از سوی برخی کارشناسان مربوطه اینقدر نادیده گرفته میشود، و فقط بر مهربان بودن مرد نسبت به همسر تأکید دارند؛ در حالی که واقعیت این است که محبت بدون احترامی که در شأن زن باشد، به هیچ وجه کافی نیست و هرگز آن فایدهای را که باید داشته باشد، ندارد. احترام (در حد بسیار)، شرط لازم و اساسی است و به نظر من مهمترین وظیفهی مرد نسبت به زن، در درجهی اول احترام است و در کنار آن محبت و مهربانی. به هر حال، یک حقیقت وجود دارد و آن اینکه زن به دلیل ویژگیهای زن بودنش قابلیت احترام بیشتری دارد و هر مردی که فطرت خود را بیدار نگاه داشته باشد، این حقیقت را در درون خود مییابد. همانطور که از برخی روایات هم استفاده میشود، احترام به زنان از نشانههای بالا بودن سطح انسانیت مردان است (نقل به مضمون). پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) میفرمایند: «فقط انسانهای بزرگوار زنان را گرامی میدارند.» 7 زن مانند گوهری است که مرد برای خود میپسندد و باید قدر این گوهر را دانسته و ارزشش را بشناسد و او را گرامی بدارد. بهطور خلاصه، اگر مردان همواره موقعیت خاص و شأن بالای زن خود را بشناسند، و با حالت شکوه و احترامی که شایستهی زن است، به او بنگرند (که همهی اینها بسته به میزان انسانیت در مرد است و عمل به آنها برای مردان سخت نیست؛ بلکه مطابق با فطرت آنهاست)، زنان نیز در این شرایط که در جایگاه واقعی خود قرار گرفتهاند، به خودی خود وظایف بیشمار خود را در مقابل همسر به بهترین شکل ممکن و بدون هیچ توقعی از او انجام میدهند، و در این حالت است که همه چیز در جای خود قرار میگیرد. این بحث حتی درمورد آنهایی که هیچ بویی از انسانیت نبردهاند، جواب میدهد. البته یک زن مۆمن و برخوردار از انسانیت، حتی در صورتی که همسر او هیچ یک از وظایفش را در مقابل او انجام ندهد، باز هم وظایف بیشمار خود را در مقابل همسر به بهترین شکل ممکن به انجام میرساند.
اگر در طول روز چنین فرصتی نمی یابید می توانید صبح ها ۱۵ دقیقه قبل از فرزندانتان بیدار شوید و یا شبها ۱۵ دقیقه بعد از آنها بخوابید تا بتوانید در این مدت با همسرتان تنها باشید در کنار او بنشینید . در این مدت به هیچ وجه درباره کارهای روزانه و یا فرزندانتان با او صحبت نکنید و فقط به خودتان دو نفر و احساساتتان به یکدیگر توجه کنید. این کار باعث می شود که هر روز چیزهای کوچکی که باعث شده عاشق همسرتان باشید را به یاد بیاورید.
یکی از تصاویر دو نفره ای که در دوران نامزدی گرفته اید را اسکن کنید و از آن به عنوان اسکرین سیور در کامپیوتر و موبایل خود استفاده کنید. یک تصویر از همسرتان در کیف پولتان هم داشته باشید . در طول روز هر بار که شما این عکسها را می بینید مطمئنا" به یاد لحظه ای می افتید که این عکس را گرفته اید و احساس خوبی در شما ایجاد می شود.
مثلا" آهنگ عروسی خود را به عنوان زنگ موبایل خود انتخاب کنید تا هربارکه موبایلتان زنگ می خورد این آهنگ را بشنوید. یک مجموعه از آهنگهای عاشقانه ای که در طول این سالها به یاد همسرتان گوش کرده اید را در یک سی دی جمع آوری کنید و در راه خانه آنها را گوش کنید.
اگر تمایل به پرورش صفات نیکو در خود داریم و می خواهیم ویژگی های شخصیتی مان را بهبود ببخشیم و به طور خاص حریم شخصی دیگران را محترم بداریم، لازم است پیش از هر چیز کاستی ها یا ناآگاهی هایمان را نزد خود بازگو کنیم.
«من و خانواده همسرم در یک ساختمان زندگی می کنیم و گرچه واحدهای جداگانه ای داریم اما متاسفانه از نظر آنها واحد جداگانه و حریم شخصی معنایی ندارد؛ چون آنها اعتقاد دارند هر موردی که برای افراد خانواده اتفاق می افتد، حتی اگر رخدادی بسیار ساده و پیش پا افتاده باشد، بقیه هم باید بی کم و کاست از آن باخبر شوند؛ آنها حتی در جزیی ترین گفتگوهای میان من و همسرم یا کوچکترین رفتارم برای تربیت فرزندم دخالت و اظهارنظر می کنند و بی شک توقع حرف شنوی دارند.
ساده ترین نکته های آداب اجتماعی را که برای بسیاری از افراد عادی و پذیرفته شده است، رعایت نمی کنند؛ مثلا در زدن برای آنها هیچ معنایی ندارد چون خودشان کلید دارند و هر وقت که دلشان بخواهد، در منزل را باز می کنند و وارد می شوند! درِ اتاق ها، کشوها و کمدها که دیگر جای خود دارد. فقط کافی است چند ساعت از خانه بیرون بروم؛ چون وقتی برمی گردم، همه خانه ام را زیر و رو شده می بینم. یادداشت های شخصی، دل نوشته ها، فایل های داخل لپ تاپم و حتی کشوهای اتاق، آشپزخانه و ... همه و همه بازرسی می شوند. به هر زبان التماس و تقاضا می کنم و حتی تذکر می دهم که حریمی برای ما قائل شوند، نه تنها قبول نمی کنند بلکه آن را نوعی توهین به بزرگترهای خانواده می دانند و معتقدند اینها همه نشانه موذی گری و آب زیرکاهی من است.
همه این رفتارها، تعرض ها، دخالت ها و اظهارنظرهای مستبدانه اعتماد به نفسم را از من گرفته است. دخالت هایشان حتی به محل کارم هم کشیده شد و مجبور شدم شغلم را که خیلی هم دوستش داشتم و دارم و بابتش سال ها درس خوانده و تجربه کسب کرده ام، کنار بگذارم تا شاید کمی دست از سرم بردارند. می دانم گفتنش چندان مودبانه نیست اما باور کنید از دید آنها فقط سرویس بهداشتی حریم شخصی و خصوصی من به حساب می آید.»
درد دل دوست و هموطنمان را خواندیم. آیا چنین تجربه ای برای خود ما هم به نوعی آشنا و ملموس نیست؟ بسیاری از ما عادت داریم انتقادها، دخالت ها و کنجکاوی هایمان را در قالب دلسوزی، خیرخواهی، محبت، صمیمیت، انجام وظیفه اجتماعی و اخلاقی و ... بر سر شخص مقابل آوار کنیم و دست آخر هم برای تبرئه کردن خودمان بگوییم: «اصلا به من چه مربوط! از ما گفتن بود که گفتیم. باقی اش، دیگه با خودت» یا «بیا و محبت کن! کو کسی که قدر بدونه؟!» یا «بد دورانی شده. صفا و صمیمیت از بین رفت و همه می خوان زندگی شون رو از همدیگه پنهان کنن» یا مواردی از این دست. ای کاش کار به همینجا ختم شود...
مقوله حریم شخصی، موضوعی است که بسته به فرهنگ، آداب و رسوم، باورها و حتی پیشینه تاریخی هر گروه از مردم، نمودهای بسیار گوناگون و چه بسا متضادی دارد؛ رفتاری که در یک کشور، شهر، شهرستان، روستا یا میان افراد یک قوم و عشیره بسیار مقبول و پسندیده است، شاید در جایی دیگر موجب حیرت، سرزنش یا حتی برانگیختن خشم و ایجاد کدورت و کینه شود.
اصلا شاید بتوان پا را از این هم فراتر نهاد و به جرأت گفت که به تعداد آدم های روی کره زمین و به تعدادس لایق و علایق آنها می توان برای حریم شخصی تعریف ارائه داد اما میان همه این تعریف ها یک نکته مشترک است: «هیچ کس دوست ندارد از دیگران آزار ببیند یا آرامش و آسایشش را بر هم بزند.»
در این مقاله قصد نداریم وارد مباحث حقوقی شویم یا موضوع را از دیدگاه قوانین شرع بررسی کنیم یا بایدها و نبایدهایی قاطعانه درباره «رعایت حریم شخصی دیگران» ارائه بدهیم بله هدف این است که نگرشمان را در این زمینه بازبینی کنیم و به چگونگی رفتارهایمان با دیگران نگاهی منصفانه و صادقانه بیندازیم؛ زیرا تا هنگامی که شخصا به این باور و برداشت نرسیم که در رفتارمان با دیگران و دررعایت حریم آنها نقص هایی وجود دارد که نیازمند تغییر و اصلاح است، اگر همه جهانیان هم بسیج شوند، نمی توانند ما را متقاعد و وادار به تغییر رفتار کنند. اولین گام برای برطرف کردن هر ضعف اخلاقی، شناختن و یافتن نمودهای گوناگون آن در «خود» است.
اگر تمایل به پرورش صفات نیکو در خود داریم و می خواهیم ویژگی های شخصیتی مان را بهبود ببخشیم و به طور خاص حریم شخصی دیگران را محترم بداریم، لازم است پیش از هر چیز کاستی ها یا ناآگاهی هایمان را نزد خود بازگو کنیم؛ سپس بی آنکه به خاطر اشتباهات گذشته مان ناامید شویم، در جهت تغییر رفتار به سوی تعادل، گام برداریم.
در ادامه، برخی عادت های رفتاری را برای ژرف اندیشی و کمک به خودشناسی مطرح می کنیم. اگر عقل سلیم، ندای وجدان و اخلاق اصیل الهی را معیار سنجش قرار دهیم، شاید تعمق و تفکر درباره مفهوم هر یک از رفتارهای زیر، به تغییر رفتارمان برای رعایت حریم شخصی دیگران کمک کند:
1- پرس و جو درباره میزان درآمد یا پس انداز اشخاص.
2- کندوکاو درباره شغل، حرفه و تخصص افراد در محیط های غیررسمی و در شرایط غیرضروری.
3- پرسیدن درباره میزان تحصیلات افراد در محیط های غیررسمی و در شرایط غیرضروری.
4- کنجکاوی و پرسش درباره سن افراد.
5- جستجو درباره مالک یا مستاجر بودن افراد.
6- پرس و جو درباره میزان رهن و اجاره پرداختی دیگران یا متراژ و قیمت منزل.
7- پرسیدن قیمت و محل خرید هر چیزی که به نظر می آید اطرافیان به تازگی خریده اند.
8- کندوکاو درباره نوع، مدل و قیمت خودروی افراد و نقد یا اقساط بودن آن.
9- سرک کشیدن داخل یخچال، فریزر و کابینت های آشپزخانه منزل دیگران.
10- پرس و جو درباره مارک، قیمت موبایل وتبلت و لپ تاپ دیگران.
11- پرسش درباره وزن دیگران و اظهارنظر درباره رژیم غذایی مناسب شان.
12- پرسیدن درباره علت نقص های جسمانی ظاهری افراد و اظهارنظر درباره آنها.
13- پرسیدن و اصرار برای دانستن نوع و قیمت درمان های زیبایی که احیانا افراد انجام داده اند.
14- پرسش درباره زیر و بم رابطه شخص با خانواده همسرش.
15- نگاه انداختن و سرک کشیدن درون خانه مردم از پنجره، درِ باز منزل یا از درِ باز پارکینگ.
16- کندوکاو میان اطلاعات درون تلفن همراه، رایانه یا تبلت دیگران.
17- پرسیدن درباره دولتی یا غیرانتفاعی بودن مدرسه فرزندان افراد و نیز پرسش درباره مبلغ شهریه.
18- خواندن پیامک ها، ایمیل ها، قبض ها، یادداشت ها و همچنین گوش دادن به مکالمات تلفنی افراد.
19- سر زده رفتن به منزل دیگران، حتی اگر از نزدیکانمان باشند.
20- تجسس درباره گرایش های اعتقادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی افراد.
21- کندوکاو درباره وضعیت تاهل یا تجرد افراد؛ مثلا پرسش در مورد اینکه رابطه ات با همسرت چطور است؟ چطور با هم آشنا شدید؟ یا اینکه مجردی؟ چرا ازدواج نمی کنی؟
خوب است برای دو هفته آینده درباره این رفتارها یا رفتارهایی مشابه، منصفانه بیندیشیم و به یاد داشته باشیم تجسس در کار دیگران، چنان ذهن مان را مشغول می کند که فرصت های طلایی زندگی خودمان را نمی بینیم و از دست می دهیم.
منبع:مجله موفقیت